مهـــرناز

و در پشت پرده ها گرگ و میش و سگ و گربه با هم عشق بازی می کنند...

مهـــرناز

و در پشت پرده ها گرگ و میش و سگ و گربه با هم عشق بازی می کنند...

فهمیدنِ بیماری، تنها راه درمان بیماریه

فهمیدنِ بیماری، تنها راه درمان بیماریه

مگه جز من تو این دنیا کسی می گرده دنبالت، کجا میری تو این سرما کجا میری با این حالت

مگه جز من تو این دنیا کسی می گرده دنبالت، کجا میری تو این سرما کجا میری با این حالت

ماند یک منِ دیوانه یاد، ارزانِ تو

ماند یک منِ دیوانه یاد، ارزانِ تو

مرا کم ولی همیشه دوست بدار...

مرا کم ولی همیشه دوست بدار...

به که گویم درد دل را که شود تکرار در آینه کوه

به که گویم درد دل را که شود تکرار در آینه کوه

بیا بیا ببر مرا دلم از اینجا زده است...

بیا بیا ببر مرا دلم از اینجا زده است...

که رفتن من، عین رفتن من باشد، و فرق داشته باشد ، با رفتن دیگران...

که رفتن من، عین رفتن من باشد، و فرق داشته باشد ، با رفتن دیگران...

برگرد خونه حتی اگه با خبر باشی تنها دل خودت برای تو شور می زنه

برگرد خونه حتی اگه با خبر باشی تنها دل خودت برای تو شور می زنه

بیاید کادوهاتون رو بدید لطفا

بیاید کادوهاتون رو بدید لطفا

این داستان: اختلاف سنی!

این داستان: اختلاف سنی!

مهـــرناز

یادت باشه قلب تو شکسته نیست
چیزهای شکسته کار نمی کنند

شیر تو شیر !

شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۲۸ ب.ظ

ساعت: بوق سگ

حالت: خسته و داغون

طرف حساب: یه آدم زبون نفهم

مکان: جلو در کلاس فیلنامه نویسی - زمان ثبت نام

 

من - آقا یه اسم می خوای بنویسی، چی کار می کنی دو ساعته دیرمون شد

طرف - نداریم

من - چی ندارین؟

طرف - جا. جا نداریم. برو ترم بعد بیا

من - چی چی و نداریم..

طرف -  همین که گفتم‌. گذاشتی روز آخر اومدی طلبکارم هستی؟ برو ترم بعد بیا

من - :|

طرف - قیافتو اون جوری نکن. کلاس بازیگریِ آقای ... هنوز بازه. می خوای اسمتو اون جا بنویسم؟

من - نه :|

طرف - چرا؟ خب از بازیگری شروع کن برو فیلنامه

من - :/

طرف - کارگردانی هم خالی داره. از اونم می تونی شروع کنی

من - ://

طرف - چیه؟

من - هیچی. دارم فکر می کنم فازتون چیه؟

طرف - :/ چی کار کنم آخر؟ بنویسم؟

من - می گم نه :|

طرف - مشکلت چیه؟ فیسشو که داری...

من - چی میگی آقا مث که فازت خیلی بالاست واسه خودت می بری و می دوزی. بیا پایین. من اصلا کارم بازیگری نیست. می نویسم. چندتام فیلنامه نوشتم ثبت کردم. اومدم مدرکشو بگیرم

طرف - پس برو ترم بعد بیا

 

***

ساعت: ادامه ساعت قبلی

حالت: ترکیده

طرف حساب: پدر جان در حالتی عصبانی

مکان: خونه

 

پدرجان - کجا بودی؟

من - دنبال کارای فیلنامه

پدرجان - سر و تهتو می زنن اونجایی، گلی هم به سرت زدی؟

من - :| الان چی شده دقیقا؟

پدرجان - کیف مدارک من کو؟

من - آهان. خب اینو بگین. نمی دونم

پدرجان - نمی دونم که نشد جواب. دست تو نیست؟

من - نه والا

پدرجان - دست تو نیست، دست اینم که نیست (اشاره به برادر جان). پس دست کدوم بی شعوریه؟

من - :|

برادرجان - :O

پدرجان - اگه برداشتین با زبون خوش بیارین بدین. اصلا شوخی قشنگی نیست

من - شوخی چیه. آخه کیف مدارک شما به چه درد ما می خوره؟

پدرجان - منم همینو می گم. به چه دردتون می خوره؟ بیارین پسش بدین

ما - :||

پدرجان - دِ وایسادین منو نگا می کنین که. مگه نمی گم پسش بدین؟

برادرجان - O.o

من - پدر کن یو اسپیک پرشن؟

برادرجان - «قهقهه»

پدرجان - منو مسخره می کنین؟ میگم بی شعورین بهتون بر می خوره. بخندین ولی بدونین تا کیف من پیدا نشه هیچ‌کی حق نداره پاشو از این در بذاره بیرون

برادرجان - خب ما که هیچ‌کی نیستیم، خودی ایم. پس با اجازه

پدرجان - وایسا بینم. تا کیف من پیدا نشه خودی نداریم. همتون بیخودین

همین موقع در باز شد و داداش کوچیکه اومد تو. سوییچ رو چرخوند دور انگشتش و پرت کرد رو میز:

- سلام بابا. سلام قُلا

دستشو‌ کرد تو جیبش و در مقابل چشمای از حدقه درومده ما کیف مدارک بابا رو دراورد و گذاشت بغل سوییچ:

- عجب دور دوری بود

من - :/

برادرجان - :||

پدرجان - o.O

داداش کوچیکه - من خیلی خستم. جمیعا شب بخیر

من - ://

برادرجان - :||||

پدرجان - o.O همتون بی شعورین... وایسا بینم >_<

 

و در آخر داداش کوچیکه از شدت ضربات فنی من و برادرجان نتونست بخوابه و همچنان خسته ست -__-

پ.ن: با این وضعیتی که بیان پیدا کرده اصلا دلم نمیاد پست هایی فراتر از این و از اونایی که کلی روشون زمان میزارم و فکر می کنم بذارم. به نظر می رسه بیانم شیر تو شیر میشه... البته ما می دونیم تقصیر بیان نبوده، تقصیر برق بوده :)

گفتن اختلال از دیتا سنتر شرکت پارس آنلاین بوده، که لابد بوده :))

میگن همه چیز امن و امانه، حتما امانه :)))

میگن هیچ‌ مشکلی پیش نیومده، شما هم‌ بگید نیومده :))))

  • ۹۵/۰۲/۱۱
  • مهرناز .ج

نظرات (۳۰)

  • بهار پاتریکیان D:
  • بیان بترکه من دق میکنم !
    میزدی میکشتی اون یارو زبون تفهمو =))))
    پاسخ:
    دور از جونت
    می خواستم با ناخونام زبونشو تیکه تیکه کنم -__-
    ما که چیزی ندیدیم!!! تو چیزی دیدی مگه؟؟:)))
    پاسخ:
    نه والا :)
    راجع به چی حرف میزنی؟ :))
    اصلا من داغون اون داداش اخریه ام!!!!
     جا داشت موقع گفتن عجب دور دوری!! ی ادامس هم میترکوند!!!
    دیگه تا ی هفته از شدت ضربات قل ها نمیتونست راه بره!!!
    بدجنس هم عمه ی باراکه😁
    پاسخ:
    منم !!
    تو دهنش نبود وگرنه حتما می ترکوند !
    یه هفته کمه. برو رو یه ماه ^_^
    صد در صد 😁🌹
    این روزا کلا با آدم باحالا سروکار داری مهرناز!!!! :))

    بیان چی شده مگه؟! من بی خبرم از همه جا :)
    پاسخ:
    می بینی؟ :))
    هیچی آقا ما دیروز طرفای ۳ بعد از ظهر قصد کردیم بیایم بلاگ ولی قصد کجا اومدن بلاگ کجا! هر چی می زدیم ارور می داد می گفت نشانی غلط است از این حرفا !!!! با سرورای مختلف امتحان کردیم، نشد. با گوشی، با کامپیوتر، نشد. هی از ما اصرار از اونا انکار !
    دیگه آخر نزدیک بود بنویسه «کاربر گرامی! چقدر شما نفهم تشریف دارید! می بینید باز نمیشه ولی هم چنان خر خودتون رو سوارین؟ می میرن یه دو ساعت گورتونو گم کنید تا نقص فنی (که بعد معلوم شد نقصی نبوده و هرچه بوده تدابیر گران بهای بیان بوده) برطرف شه بعد کله کنی اینجا؟ یه بار دیگه ببینم اومدی تا شش سال از صد وبلاگ برتر محرومت می کنم...»
    که دیگه ما محو شدیم و شب که اومدیم دیدیم چار خط نوشتن انداختن تو یه کادر سبز واسه دلجویی چسبوندن سر در مدیریت پنلمون که ما بودیم، برق نبود و چنین و چنان ! ما هم گفتیم باشه برق نبود. تو هم بگو برق نبود :))))
    بابای منم تا حدودی این گونه است :))

    وای من میمیرم ایندفعه اگه وبم داغون شه

    راستی پست فانتزی رو شاهتره گذاشته نه من :))

    روزتم مبارک جان جانان ^_^
    پاسخ:
    پس درک می کنی :))
    دور از جون !!
    اِ؟؟ ببخشید پس... :). میگم اون حزف از تو بعید بود
    ای جانم ^__^ مررررسی مهربون من ❤❤❤
    عجب روزی داشتید.
    پاسخ:
    عجب روزی...
    جاتون خالی !
    چرا انقدر بد حرف می زنیم با هم؟!!!!!!
    پاسخ:
    الان منظورتون کدومه؟ اون آقای مسئول ثبت نام یا پدرم یا بیان؟
    یه اسفند واسه بیان دود کنیم که این یکی دیگه دودمانمونو به باد نده!!!!!! :/

    عه خوب چرا زودتر نرفتی؟!!!!!!!!!
    پاسخ:
    اره دود کن :)
    زودتر هم رفتم اصلا با خود استاد هماهنگ کردم گفت برو روز آخر بیا. بعد این آقا از همه جا بی خبر دستور میده برو ترم بعد بیا ! واسه همین عصبی شدم !
    چه شکلک خوبیه:/
    پاسخ:
    خیلی :/  -__-
    :))))))
    پدرجان رو عشقه واقعا
    چقدر خندیدم واقعا 
    مرسی واقعا :)
    پاسخ:
    واقعا :)))
    خداروشکر :)
    مرسی از شما 🌹
    ای جانم ؛ )))
    دم بابات گرم :)))

    چه خواهر برادری های خوبی دارید..خدا واسه هم حفظتون کنه؛ )
    پاسخ:

    قربونت عزیزم ^__^

    خوبی از خودته.. خدا شما و خانواده محترم رو هم حفظ کنه :*

    همین که واژه ها رو سطر به سطری ردیف کردی
    همینجا " بَیانِ‌خوشگل "
    دیالوگای گل . یه فیلم نامه
    یه چیزی که الان توی خونه های مجازی کم پیدا میشه
    چیزی شبیه خود نوشت
    خیلی عالیه مهرنازْ . خیلی عالیه
    مطمئنم بَیان درجات خوبیش بیشتر و بیشتر از بلاگفایِ‌سگ بود که خانه ی شعرهامو از من گرفتْ

    همیشه زیبا و سنجیده می نویسی .
    قلمت روانْ
    پاسخ:

    نوشته های من همون قدر خوبه که دید تو...

    عالی تویی عزیزم... فکر نکن تعارفه، جدی می گم...

    شعرهاتو نخونده ناراحت شدم :(

    شعر های تو حتما جزو بهترین عبارت هایی اند که کلمه ها قادر به ساختنشون هستن... مطمئنم...

    ممنون بابت حضور گرم و مستمرت...

    ای وااااااااااای مردم از خنده مهرناز عااااااااااالی بود :)))))))))))))
    پاسخ:

    دور از جون عزیزم :))))))))

    عالی تویی ...

    مهرناز 
    روزت با تاخیر مبارکا :**
    ببخشید دیر شد!:|:)
    پدر جان خیلی خوب بودن :))))...شما ها خیلی خوب تر :))
    سلامت باشید همگی کنار هم :)

    پاسخ:

    ممنون عزیزممممممم

    همین که به یادم بودی بهترین تبریکه

    و شما خیلی خیلی خوب تررر ^__^

    همچنین شما و خانواده محترم عزیزم

  • لی لی (لیلی نامه)
  • دوباره اختلال:(
    بعد از بلاگفا، آدم میترسه خب:(
    پاسخ:

    واقعا...

    نباید وابسته شد...

    تو هیچ زمینه ای...

  • آناهــیــ ـــتا
  • آقاهه احتمالا قبلا تو اداره ای جایی کار میکرده. از همینا ک همش به ملت میگن برو شیش ماه دیگه بیا :|

    +عجججججب دور دوری :)))
    پاسخ:

    بعید نیست :)

    عججججججب :))

    جالب بود :)
    پاسخ:
    نظر لطفتونه :)
    و باز هم تویی که نیستی:)
    پاسخ:

    و باز هم منم که شرمنده معرفت و مهربونی ات میشم رفیق...

    دریافت پیامت خیلی خوشحال کننده بود...

    ممنونم...

    من که موقع اختلال غایب بودم! ;-)
    پاسخ:

    من هم کلا غایب بودم اما از شانسم فقط زمان اختلال حاضر بودم :)

    کجایی دقیقا کجایی!
    دلم برای پستات تنگ شده
    امیدوارم هرجا هستی شاد و سلامت باشی
    پاسخ:

    عزیــــــــــزم آرتمیس جانم...

    ممنونم. انشالله تو هم همیشه شاد و سلامت باشی...

    ممنون از حضورت دختر با معرفت...

    سلام
    مهرناااااااااز
    ببخشید واقعا چند مدته خودمم نیومدم بیان که بتونم حالتو بپرسم!
    چطوری دخمر؟؟؟
    پاسخ:
    سلام گندمم خوبی عزیزم؟
    تو ببخش.. من خودمم نبودم....
    خوبم دختر گل. تو چطوری؟؟ ❤❤
    چقدر خونواده ت خوبن ^_^
    خیلی وقت بود بهت سر نزده بودم


    میدونستی؟
    پاسخ:
    ای جان عزیزم لطف داری خوبی از خودته ^__^
    می دونستم... کم سعادتیم دیگه...
    این بیانم تنش به تن بلاگفا خورده انگاری..:|
    پاسخ:
    واقعا...
    می خاره :دی
    سلام مهرناز جانم
    روز قلم بر شما و اهالی قلم و قلم دوستان مبارک🌹
    امیداورم هرجا هستی شاد و سلامت باشی
    #بیادتم
    پاسخ:
    سلام آرتمیس عزیز تر از جانم
    یار با معرفت من ❤❤
    ممنون عزیزم... شما رو که دارم شااادم، شاد
    تو هم شاد باشی و سلامت.. و موفق ❤❤❤❤
    سلام بر خودت مهرناز
    عیدت مبارکا :)
    کجایی پس :(
    خیلی جات خالیه ...
    پاسخ:
    سلاام عزیز دلم ^__^
    مرررررسی که. عید تو هم مبارک ❤
    نبودم :(( ببخش
    دلم تنگ شده بود برات .. خیلی زیاد...
    ببخش ❤
    مهرناز جون؟؟؟؟ خوبی عزیزم؟؟؟؟
    پاسخ:
    خوبم گندمی
    غیبتم یه کم طولانی شد.. ببخش عزیزم
    ممنون به یادمی ❤❤❤
    تو خوبی؟
    سلام . خوبین ؟ چرا نیستین ؟ اتفاقی افتاده ؟
    پاسخ:
    سلام. ممنون
    اتفاق که نه، یک سری درگیری ها بود..
  • خانوم مهندس
  • خخخخخخخخخخخخخ ریلکسی داداش کوچیکه تو حلقم :))
    پاسخ:
    :))))
    سبک تون منحصر به خودتونه..خیلی خوبه! 
    از خوندن نوشته هاتون لذت بردم...

    موفق باشید
    پاسخ:
    ممنونم محبت دارید 🙏
    سپاس از همراهی تون 🌹
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">