مهـــرناز

و در پشت پرده ها گرگ و میش و سگ و گربه با هم عشق بازی می کنند...

مهـــرناز

و در پشت پرده ها گرگ و میش و سگ و گربه با هم عشق بازی می کنند...

فهمیدنِ بیماری، تنها راه درمان بیماریه

فهمیدنِ بیماری، تنها راه درمان بیماریه

مگه جز من تو این دنیا کسی می گرده دنبالت، کجا میری تو این سرما کجا میری با این حالت

مگه جز من تو این دنیا کسی می گرده دنبالت، کجا میری تو این سرما کجا میری با این حالت

ماند یک منِ دیوانه یاد، ارزانِ تو

ماند یک منِ دیوانه یاد، ارزانِ تو

مرا کم ولی همیشه دوست بدار...

مرا کم ولی همیشه دوست بدار...

به که گویم درد دل را که شود تکرار در آینه کوه

به که گویم درد دل را که شود تکرار در آینه کوه

بیا بیا ببر مرا دلم از اینجا زده است...

بیا بیا ببر مرا دلم از اینجا زده است...

که رفتن من، عین رفتن من باشد، و فرق داشته باشد ، با رفتن دیگران...

که رفتن من، عین رفتن من باشد، و فرق داشته باشد ، با رفتن دیگران...

برگرد خونه حتی اگه با خبر باشی تنها دل خودت برای تو شور می زنه

برگرد خونه حتی اگه با خبر باشی تنها دل خودت برای تو شور می زنه

بیاید کادوهاتون رو بدید لطفا

بیاید کادوهاتون رو بدید لطفا

این داستان: اختلاف سنی!

این داستان: اختلاف سنی!

مهـــرناز

یادت باشه قلب تو شکسته نیست
چیزهای شکسته کار نمی کنند

التماس تفکر

دوشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۰۴ ب.ظ

عصبی بودم یه چیزی گفتم...

به جرئت می تونم بگم همه مون تو زندگی دست کم چند بار با این جمله رو به رو شدیم. یا از کسی شنیدیم یا خودمون گوینده بودیم !!

این جمله اصلا توجیه مناسبی نیست. یه بچه چهارده ساله این طوری توجیه می کنه! حرفایی که آدما تو عصبانیت به هم می زنن واقعی ترین حرفای اوناست. اگه آدم نتونه تو عصبانیت خودشو کنترل کنه و درست رفتار کنه پس کِی می تونه؟ وقتی آرومه و همه چی خوبه؟

اون موقع که همه می تونن !!

کاش یاد بگیریم وقتی عصبانی هستیم سکوت کنیم و حرف زدن رو به وقت دیگه ای موکول کنیم. باور کنیم هیچ کس فکر نمی کنه لالیم !! کاش بفهمیم حرفایی که می زنیم قبل از اون که طرف مقابل رو خطاب کنه، نشون دهنده شخصیت خودمونه. هیچ کس با حرفای ما نه بزرگ میشه نه کوچیک، این سطح شخصیت خودمونه که بسته به نوع اون حرفا بالا یا پایین میره...

تو عصبانیت صرفا فقط «یه چیزی» نمی گیم. از ریشه نابود می کنیم. نکنیم... شاید با این کارمون اون آدم محو بشه... کاش کمی فکر می کردیم... خیلی نه... فقط کمی

#التماس_تفکر

  • ۹۵/۰۸/۰۳
  • مهرناز .ج

نظرات (۱۱)

واقعا همین طوره
پاسخ:
واقعا..
  • بهار پاتریکیان D:
  • شامس آوردی پونزده سالم شده اااا :))))
    پاسخ:
    😂
    من معذرت می خوام :)
    چهارده ساله نداریم اینجا اون خط رو عوض کنم؟ :دی
    اوهوم ... متنفرم از اینایی که تو عصبانیت "یه چیزی" میگن و فکر می‌کنن هیچی نگفتن ... :/
    پاسخ:
    فکر می کنن هیچی نگفتن...
    دردناک ترین و قابل تفکر ترین جای ماجرا دقیقا همین جاست
    @ پاتریک :
    :دی

    __________

    چقدر از روابط دوستی و فامیلی و زن و شوهری که تو همین عصبانیتا به فنا نرفته!! :(
    پاسخ:
    :)
     واقعا...
    امیدوارم یه روزی یه جایی تموم شه این داستان...
  • مــیـمـ‌‌‌‌ ‌‌‌‌
  • دقققیققااااا
    مهرناز میدونی بنظرمنم اونیکه تو آرامشش حرمت نشکسته هنر نکرده
    اونی هنر کرده که تو عصبانیت خودشو کنترل کرده
    پاسخ:
    همین طوره میم جان..
    تو ارامش که همه آرومن...
    من 14 سالمه 
    ولی اشکالی نداره نمیخواد عوض کنی:)))
    پاسخ:
    من پوزش می طلبم :))
    والا شمارو هیچ‌وقت تا حالا این ورا ندیدم
    انگار شانس مائه درست سر همین پست برسید :)
    دقیقا دو جا حرف ها واقعی ان عصبانیت و شوخی:)
    پاسخ:
    دقیقا....
    چه دعوتِ بکری / دعوت به تامل و درنگْ . التماسِ تفکر یعنی درنگ
    با توام ای شور ، ای دلشوره شیرین
    با توام ای شادی غمگین
    با توام ای غم ، غم مبهم
    ای نمی دانم …
    هر چه هستی باش ، اما کاش …
    نه ، جز اینم آرزوئی نیست :
    هر چه هستی باش ! ” اما باش!

    شاعر
    پاسخ:
    شاعرش را دوست می دارم بسیار....
    مدادم می دانستی دیدن نامت میان نام ها
    برای من
    حکم نفس را دارد؟
    همان قدر لازم... همان قدر حیاتی..
    همیشه باش تا باشم .. ❤ 
  • روشــنا ...
  • من اگه به نقطه انفجار برسم و لبریز میشم!! همه ی نگفته هامو میگم!
    ولی خب کم پیش میاد!سالی یه بار کمتر هم!
    اینم اگه نگم ملت فکر میکنن احمق تشریف دارم :|
    پاسخ:
    چه خوب که کم پیش میاد وگرنه واویلا بود.. :)
     اولا که دور از جونت. دوما همیشه سعی کن طرز فکر آدما آخرین چیزی باشه که بهش فکر می کنی
    کم کم از آخرینم درش بیار و بندازش بره...
    طرز فکر آدما برات مهم نباشه. شاید بد نباشه بدونی نصف بیشترشون اصلا فکر نمی کنن...
  • منتظر اتفاقات خوب
  • خداروشکر خیلی وقته یادگرفتم وقتی حال ذهن و دلم خوب نیست سکوت رو ترجیح بدم. چون اگه از روی حال بدم یه چیزی بگم یا یه کاری بکنم درجا همون لحظه پشیمون میشم.

    راستی قرار بود ماجرای پیداشدن کیفتون رو بگید ولی نگفتید ها.
    پاسخ:
    بهترین چیز... خیلی خوبه که یاد گرفتید :)
     راستش به دلیل اتفاقاتی که افتاد و باعث غیبتم شد رهاش کردم.. اما چشم. حالا که منتظر ادامه هستید رو چشمم :) 

    درود. خوب هستید؟ بله من همون حامد هستم در وبلاگ مترسک.
    من مدتیه هی فکر میکنم که اگر اینطور شد مثلاً جواب طرف رو چی بدم و این حرفا. مثلاً تو دعوا.
    به به "بهار پاتریکیان" و Mr Moradi هم هستن :-))
    پاسخ:
    درود بر شما :)
    قبل از ابراز خوشحالی بابت دوباره داشتنتون، میشه یه گله کنم؟ یا یه خواهش..
    یهویی غیب نشید. اگه ممکنه اصلا غیب نشید :)
    +  جواب که اصلا ندید بهتره تو این موقعیت
    + بله. سعادت داستن این عزیزان رو دارم خوشبختانه :))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">