مهـــرناز

و در پشت پرده ها گرگ و میش و سگ و گربه با هم عشق بازی می کنند...

مهـــرناز

و در پشت پرده ها گرگ و میش و سگ و گربه با هم عشق بازی می کنند...

فهمیدنِ بیماری، تنها راه درمان بیماریه

فهمیدنِ بیماری، تنها راه درمان بیماریه

مگه جز من تو این دنیا کسی می گرده دنبالت، کجا میری تو این سرما کجا میری با این حالت

مگه جز من تو این دنیا کسی می گرده دنبالت، کجا میری تو این سرما کجا میری با این حالت

ماند یک منِ دیوانه یاد، ارزانِ تو

ماند یک منِ دیوانه یاد، ارزانِ تو

مرا کم ولی همیشه دوست بدار...

مرا کم ولی همیشه دوست بدار...

به که گویم درد دل را که شود تکرار در آینه کوه

به که گویم درد دل را که شود تکرار در آینه کوه

بیا بیا ببر مرا دلم از اینجا زده است...

بیا بیا ببر مرا دلم از اینجا زده است...

که رفتن من، عین رفتن من باشد، و فرق داشته باشد ، با رفتن دیگران...

که رفتن من، عین رفتن من باشد، و فرق داشته باشد ، با رفتن دیگران...

برگرد خونه حتی اگه با خبر باشی تنها دل خودت برای تو شور می زنه

برگرد خونه حتی اگه با خبر باشی تنها دل خودت برای تو شور می زنه

بیاید کادوهاتون رو بدید لطفا

بیاید کادوهاتون رو بدید لطفا

این داستان: اختلاف سنی!

این داستان: اختلاف سنی!

مهـــرناز

یادت باشه قلب تو شکسته نیست
چیزهای شکسته کار نمی کنند

موهایم به فدایت...

شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۱۳ ب.ظ

دی ماه سردی بود. من بودم و تو و یک دنیا عشق. سرما تا مغز استخوان نفوذ می کرد. اما دست من میان دستت بنای گداختن گذاشته بود. برف هم می بارید اما بنای نباریدن گذاشته بود. نرسیده به زمین آب می شد و در همان هوا ناپدید می گشت.

دست کشیدی در موهایم و بینی ات را میانشان فرو‌ کردی: «موهات جادو می کنه». دستت را به گرمی فشردم و خنده ای به رویت پاشیدم: «نه به اندازه صدای تو»

ناگهان صدای رعد و برق تا مغز استخوانم نفوذ کرد، دستم را گرفت و از خواب ناز به قعر بیداری پرتم کرد.

هراسان از جایم بلند شدم و عرق سرد پیشانی ام را با پشت دست پاک کردم.

بی اختیار رو به روی آینه نشستم و زل زدم به منِ درون آینه. نگاهم گیر کرد به موهای بلندش.

آن سردْ روزِ دی ماه را خوب به خاطر دارم. آن قدر خوب که اصلا نفهمیدم کِی دست بردم سمت دستگاه و صدای تو از کِی در گوشم لالایی می خوانَد فقط زمانی به خود آمدم که قیچی به دست برایت جادو می کردم...

صبح وقتی کنارت زانو زدم، سرما تا مغز استخوانم نفوذ کرد. خنده ای به رویت پاشیدم و لبه های پالتویم را به هم نزدیک کردم. آخر می دانی نازنینم؟ از تو چه پنهان از وقتی رفتی سرما استخوان سوز شده و برف های زبان نفهمی که نمی بارند، نفس گیر!

یا مثلا همین گلابی که‌ با آن می شویمت دیگر بوی گلاب نمی دهد. گل های رز سرخی که برایت پر پر می کنم دیگر عطر عاشقی ندارند. گل های نرگس هم کم طاقت شده اند. هر روز در گلدان کنار پنجره درون آب هم جان می دهند.

هیچ ‌چیز سر جایش نیست. اما تو غصه نخور نازنینم. چشم هایت را باز کن ببین برایت جادو کرده ام. آمدی به خوابم و دست کشیدی به موهایم. ای من به فدایت. بیدار شو، دستت را از زیر سنگ بیرون بیاور. موهایم را فدایت کردم...

بیدار نمی شوی؟ دستت زیر سنگ و خاک مانده؟ غصه نخور نازنینم. دست من هست...

تکه موهایم را برمی دارم و کنار برگ های رز سرخ روی سنگ قبرت می نشانم...

کجایی نازنینم که ببینی موهای من جادو نکرد، اما صدای تو...

و من نرسیده به زمین آب شدم و در هوا ناپدید...

و زین پس آبشاری از موها در چشمانم می روید...

مهرناز.ج

+ موهایم را کوتاه کردم... سپردم به باد... برسد به دستش

  • ۹۴/۱۲/۰۱
  • مهرناز .ج

نظرات (۲۲)

خو من الان دارم مثه چی گریه میکنم کی جوابگوعه:(((

چرا اینجوری مینویسی که ادم تصور کنه خو
همش حس میکنم عشق نداشتمو از دست دادم:(((عععععععرررر:((

همیشه ازینجور رفتنا وحشت دارم
حداقل با خیانت پاشه بره بهتره:(((
ادم میدونه زنده س:(
پاسخ:
وات؟ شما؟  :))
من معذرت می خوام تو گریه نکن المی جان من دیگه اینجوری نمی نویسم :)
+ هر رفتنی غم و غصه خودشو داره...
  • لی لی (لیلی نامه)
  • منم وقتی رفت موهامو کوتاه کردم
    از ته ته...
    موهای منم جادو نکرد...
    پاسخ:
    من واسه رفتن یا نرفتن کوتاه نکردم...
    اره معمولا جادو نمی کنه...
    یا اگه بکنه جادوش کار نمی کنه...
    ماجرای کوتاه کردن و زار زار گریه کردنِ بعدش..:دی
    آخ آخ آخ ..:دی
    خو نکن خواهر من، نکن..
    پاسخ:
    من گفتم زار زار گریه کردم؟ :دی
    گفتم حالا که کوتاه کردم از دریچه احساسی اش هم‌نگا کنم راه دوری نره :دی
    :))
    نخیرم باید همینجوری بنویس:/
    پاسخ:
    چشم :))

     

    و در اخر ما میمانیم و یه قلم و یه کاغذ سپید ...

    زیبا بود از  خوندن مطالبتون  استفاده کردم

    دوست داشتید به منم سری بزنید افتخاریست

    آرزومند آرزوهاتون ... در پناه خدا

    پاسخ:
    ممنون نظر لطفتونه
    من که عمریه موهام کوتاهه !
    این نشون نمیده که این موها برام عادته
    این یعنی دردم برام عادی شده ....
    پاسخ:
    پری بانو :(
    نگو اینجوری :(
    سلامتی همه موکوتاها...همه کچلا:))

    من تو پریسا بانو:)
    پاسخ:
    سلامتی همه :)
    ولی من کوتاهِ کوتاه نیستم :)
    ولی سلامتی مون :)

    عه عه عه!!! چجوری دلت اومد؟!!!! 

    موهای به اون خوشکلی !!! :( 

    پاسخ:
    خیلی دلم سوخت :(
    خیلی :(
    😢😢😢😢
    پاسخ:
    :(
    منم موهام رو کوتاه کردم ...
    پاسخ:
    ا...
    کوتاهِ کوتاه؟
    حرفم نمیاد :|
    پاسخ:
    چرا 
    ینی انقدر عمق فاجعه عمیقه؟


    یه ملودرام قشنگ  .

    نوش کردیم در این اسفندِ دودی

    راستی :‌
    موهام " دنیامه "
    پاسخ:
    نوش جان :)
    دید شما قشنگ مداد خوبم 🌹
    + چه دنیای قشنگی :)
  • شِمِلـ ــیا
  • من که به هیچ وجه موهامو کوتاه نمیکنم :))
    پاسخ:
    به هیچ وجه نکن :)
    سوال من اینه که دقیقا چجورکی دلت اومد عاخه دختر ؟! :))))
    پاسخ:
    کوتاه کوتاه نکردم که :)
    خوشحالم که متن واقعی نبود
    و اینکه خیلی خوب نوشته شده بود :)
    پاسخ:
    واقعی بود...
    ممنون عزیزم 🌹 
    سلام مهرنا جان:)
    خیلی ممنون عزیزم:)
    نزدیک نبودن خیلی ولی خیلی خانوم نازنینی بودن و دوستشون داشتیم همگی:(
    خدا رحمت کنه اموات شمارو:)
    پاسخ:
    ممنون المی جان.
    انشالله روحشون شاد و قرین ارامش و رحمت...
    یعنی تصویر بهتر از این نبود عــــــــــــــــــــــــــــــه عه:|
    پاسخ:
    چشه مگه این؟ -__-
    امیدوارم شادی برای فرد پیش بیاد
    کتابت و از کجا بخرم؟؟ اسمش چیه؟؟
    پاسخ:
    ممنون عزیزم. همچنین برای شما
    در دست چاپه هنوز.
    تنهایی جای دوری نمی رود
    هعیییی...هربار که اینو میخونم گریم میگیره😢
    پاسخ:
    الهی عزیزم :(
    نخونش خب... دوست ندارم باعث اذیت و ناراحتی ات بشه 😔
    نمیشه نخونم هم اینکه نوشتتو دوستدارم هم اینکه خودآزاری شدید دارم😆
    پاسخ:
    عزیزم ^__^
    نوشته های منم تو رو دوست دارن :)
    ممنون بابت حضورت 🌹🌹 
    این طراحی ستلر است! شما به وضوح می دانید که چگونه نگه دارید
    خواننده سرگرم بین شوخ طبعی و فیلم های شما، تقریبا به نقل مکان کرد تا وبلاگ خودم را شروع کنم (خوب،
    تقریبا... هاها!) کار بزرگ. من واقعا دوست داشتم آنچه را که شما باید بگویید، و بیشتر از آن، چگونه شما آن را ارائه.
    بیش از حد سرد!
  • real psychic readings
  • تو خیلی جالب هستی من فکر نمی کنم که من واقعا از طریق یک مطلب خوندم
    چیزی مثل قبل است. بنابراین خیلی خوب است که یک فرد دیگر را با افکار واقعی در مورد این موضوع پیدا کنید.
    جدی.. خیلی ممنون از شروع این تاپیک این وب سایت یک چیز است
    این در وب مورد نیاز است، شخصیت کمی با اصالت دارد!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">