مهـــرناز

و در پشت پرده ها گرگ و میش و سگ و گربه با هم عشق بازی می کنند...

مهـــرناز

و در پشت پرده ها گرگ و میش و سگ و گربه با هم عشق بازی می کنند...

فهمیدنِ بیماری، تنها راه درمان بیماریه

فهمیدنِ بیماری، تنها راه درمان بیماریه

مگه جز من تو این دنیا کسی می گرده دنبالت، کجا میری تو این سرما کجا میری با این حالت

مگه جز من تو این دنیا کسی می گرده دنبالت، کجا میری تو این سرما کجا میری با این حالت

ماند یک منِ دیوانه یاد، ارزانِ تو

ماند یک منِ دیوانه یاد، ارزانِ تو

مرا کم ولی همیشه دوست بدار...

مرا کم ولی همیشه دوست بدار...

به که گویم درد دل را که شود تکرار در آینه کوه

به که گویم درد دل را که شود تکرار در آینه کوه

بیا بیا ببر مرا دلم از اینجا زده است...

بیا بیا ببر مرا دلم از اینجا زده است...

که رفتن من، عین رفتن من باشد، و فرق داشته باشد ، با رفتن دیگران...

که رفتن من، عین رفتن من باشد، و فرق داشته باشد ، با رفتن دیگران...

برگرد خونه حتی اگه با خبر باشی تنها دل خودت برای تو شور می زنه

برگرد خونه حتی اگه با خبر باشی تنها دل خودت برای تو شور می زنه

بیاید کادوهاتون رو بدید لطفا

بیاید کادوهاتون رو بدید لطفا

این داستان: اختلاف سنی!

این داستان: اختلاف سنی!

مهـــرناز

یادت باشه قلب تو شکسته نیست
چیزهای شکسته کار نمی کنند

۵ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

جانم برایتان بگوید از آن جایی که به همراه آقایان، داداشام از همان ابتدا سه بدبختِ فلک زده ی درس نخوان بودیم که عاطل و باطل برای خود جولان می دادیم، خیلی زود با مقوله ی «بچه های شب امتحانی» آشنا شده و دیری نپایید که هر سه با کله به جرگه آنان پیوستیم.

«بچه های شب امتحانی» به خودی خود به سه دسته تقسیم می شوند:

- دسته اول: هیچی ندارهای شب امتحانی

موجوداتی که هیچی ندارند. یعنی چه؟ یعنی برای روز مبارک امتحان، کوفت هم در بساط ندارند. این موجودات سرتاسر سال/ ترم را به یللی تللی و الواطی گذرانده و ناگهان شب امتحان به خود آمده و با کاسه چه کنم چه کنم به پیشواز درس مربوطه رفته و تا پاسی از صبح زیر فشار درس مربوطه شهید می شوند !

و درس مربوطه به هر ضرب و زوری که بود، پاس می شود!

  • مهرناز .ج

اصلا کلا هیچ وقت هیچی رو نفهمیده :|

پنجشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۳۰ ب.ظ

 

 

من‌ - دو دقیقه اون گوشیو بزار کنار، این مبحثم بگم تموم شه

 

 

 

 

اون - من هنوز مبحث قبلی رو نفهمیدم، شما می خواید مبحث جدیدم بگید تموم شه؟

من - خب پس چرا صدات در نمیاد؟ کجاشو نفهمیدی؟

اون - همه جاشو

من - نمیشه که همه جاشو ! پس من دو ساعته دارم واسه خودم توضیح می دم؟

اون - همه جاشو

من - :/

  • مهرناز .ج

شعـر / و خلاص...

چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۳۲ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۶ دی ۹۴ ، ۲۱:۳۲
  • مهرناز .ج

شعـر / چیزی شبیه جنون در من شکل می گیرد...

سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۳۷ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۵ دی ۹۴ ، ۱۷:۳۷
  • مهرناز .ج
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۱ دی ۹۴ ، ۲۳:۰۳
  • مهرناز .ج